مراد ییلدیریم
اسرا بیلگیچ
ایلکر آکسوم
Yiğit Özşener
İdil Fırat
جمره بایسل
Mehmet Yılmaz Ak
Emre Kınay
Attila Olgaç
Olgun Şimşek
Mustafa Yıldıran
Sacide Taşaner
Doğu Can
Yunus Emre Terzioğlu
Devrim Özkan
Şirin Öten
Hakan Gerçek
İlhan Şen
Rüzgar Aksoy
Görkem Sevindik
Gurur Çiçekoglu
Volkan Yosunlu
Efsane Odağ
Mehmet Akif Özdemir
درام | میهن پرستانه | عاشقانه | اکشن | جنایی
کارگردان:
Yağız Alp Akaydın
یایز آلپ آکایدن
Çağatay Tosun
محمت چاآتای توسون
نویسنده:
Yılmaz Şahin
Toprak Karaoğlu
Seda Karaoğlu
Deniz Karaoğlu
Birol Tezcan
Esen Ali Bilen
ترکی
کشور سازنده: ترکیه
شمار قسمت ها: 40
شمار فصل ها: 2
نخستین نمایش:
رامو، فرزند «پدریدادخواه» به نام «عبدالرحمن کایا» است که بر سرِ زمینِ کشاورزی، مشغولِ کِشت و زراعت پنبه است و برای «رُئسای ستمپیشه»ای همچون «سلیمان و چنگیز یلدریم» کار میکند. سلیمان و چنگیز، به فرمان “رئیس بزرگترشان” «جهانگیر حانلی/ خانلی» که ملقب به «پادشاه استانبول» است، پدر رامو را تنها به سبب دادخواهی، آنهم در برابر چشم همگان و خانوادهاش در دستگاه خرمنکوب میاندازند تا پندی برای دیگران شود. رامو که در آغاز نوجوانی به سر میبَرَد و شاهد این جنایت و رخداد دردناک بوده، همراه مادر، «برادر بزرگترش: حسن» و «خواهر کوچکترش: فاطوش»، به سرای عمویشان «اسماعیل کایا»، در شهر آدانا نقل مکان میکنند؛ خاندان کایا، به کار فروش بنزین میپردازند تا جاییکه ملقب به «پُمپاژیها یا بنزینچیها» میشوند. پس از گذر چندینسال، راموی جوانمرد، بر آن میشود تا انتقام خون پدر دادخواهش را با نزدیکشدن به رئیسِ شهر یا پاترونِ آدانا یعنی «چنگیز یلدریم» بگیرد. در این هنگام، رامو و سیبل: (دختر چنگیز یلدریم)، دلباختهی یکدیگر میشوند، به گونهای که رامو در جایگاه بادیگارد شخصی، بارها و بارها، جان سیبل را از خطر و کشتهشدن نجات میدهد؛ رامو نزد مردمِ شهر به «دست راست چنگیز یلدریم» و نیز به جوانمردی مشهور میشود ولی رامو در همینزمان، متوجه تمامیِ کارهای غیر قانونی و خلاف چنگیز، نیز هست…؛ تا روزی که رامو [مجبور] میشود برای نجات جان نزدیکترین دوستش «بوز»، چنگیز یلدریم را کشته و از میان بردارد؛ او تصمیم میگیرد که برای احیای “عدالت” رئیس یا «پاترون» شهر آدانا شود…
دیدگاهی ثبت نشده!!!